کد خبر 143000
۳۱ فروردین ۱۳۹۸ - ۱۰:۳۶

روایتی از جانباز گرانقدر، علی حمزه الهایی ساکن شوش

زخم های سیل بر خوزستان و کار خطیر امدادگران

زخم های سیل بر خوزستان و کار خطیر امدادگران

سیل مهیب بهار ایران، بیشترین خسارت را بر خطه خوزستان وارد کرد. حجم آبی که از مسیر رودخانه های دز، کارون و کرخه به سمت شهرها و روستاهای این استان هجوم آورد، غیرقابل تصور است. شاید اگر جانفشانی مردم و جوانان این منطقه و بسیج دستگاه ها و نهادهای مختلف (اعم از کشوری و لشگری) نبود امروز با تخریب های بزرگتر مثل از دست رفتن شهرهای تاریخی این دیار روبرو بودیم. آنچه باعث نجات خوزستان و نجات ایران از چنگ سیل مهیب شد، آگاهی و اراده مردمی بود که زمانی راه اشغال سرزمین به دست دشمن خارجی را بست. سیل خوزستان و جنبش بزرگ امداد رسانی سخن های بسیار دارد که شاید به مرور زمان شنیده شود. در این میان بنیاد شهید و امور ایثارگران نیز بر اساس مسئولیت خطیر خویش در این بحران حاضر شد و طرح و تصمیم های جدید برای رفع آسیب های وارده بر زندگی جامعه بزرگ ایثارگران اتخاذ کرد. گفت و گوی حاضر روایتی است از زبان یکی از جانبازان گرانقدر خطه خوزستان. علی حمزه الهایی برای ما از زوایای مختلف بحران سیل و سیر امدادرسانی ها می گوید:

جناب الهایی در این گفت و گو ما بدنبال این هستیم که دغدغه عزیزان آسیب دیده از سانحه سیل بویژه خانواده معزز ایثارگران را بشنویم. می خواهم به روزهای شروع بحران برگردیم و شما ابتدا، چکیده ای از مشاهداتتان را از شروع حادثه و اتفاقات مهمی که در مسیر سیل رخ داد، برای مخاطبان ما بفرمایید؟

می دانید شوش از اولین مناطق در خوزستان بود که با طغیان رودخانه کرخه با بحران آبگرفتگی روبرو شد. فکر نمی کردیم پشت این بارش های بهاری، خطر یک سیل این چنینی باشد. به تدریج که بارش ها شدت گرفت، سطح آب نیز بالا آمد. ابتدا روستاها و آبادیهای اطراف رودخانه کرخه و دز را به محاصره درآورد و برخی از آنها را کاملاً غرق در آب کرد. سپس به صورت سیلاب به سمت شهرها حرکت کرد.

همه مردم شهر برای سد کردن راه سیلاب ها، بسیج شدند اما حجم آب فراتر از توان عمومی بود. واقعاً اتفاقات آن شب ها و اضطراب و آشوبی که در زندگی مردم ایجاد شد، قابل وصف نیست. برای همه ما، این اتفاق مثل یک کابوس بود که ظرف چند روز، کل شهر و زندگی مردم در سیلاب غرق شود.

نه تنها مردم بلکه دستگاههای مسئول هم غافلگیر شده بودند. سرعت سانحه به اندازه ای بود که مجالی برای برنامه ریزی نمی گذاشت. در این وضعیت، تنها کاری که جوانان شهر می توانستند انجام دهند، این بود که مردم مخصوصاً کودکان و زنان را نجات دهند و از غرق شدن آنها جلوگیری کنند.

یادم هست در محله ما آب وارد حیاط و محوطه ساختمان ها شده بود، اما هنوز چهاردیواری خانه ها سرپا بود. شماری از خانواده ها در روزهای اول فاجعه، قصد پناه گرفتن در ساختمانها را داشتند. آن روز من با مهندسان و کارشناسان مشورت کردم و آنها به طور جدی، مردم محل را از رفتن زیر سقف این خانه ها منع کردند. به این دلیل که نفوذ آب به پایه ها و دیواره های منازل مقاومت آنها را به شدت پایین آورده بود و هنوز هم خطر ریزش آنها وجود دارد.

به این صورت سیل از اول سال، زندگی مردم خوزستان را مثل برخی از هموطنان در استان های گلستان یا لرستان بهم ریخت و به قول معروف همه چیز را به صفر رساند و باید یک زندگی از نو ساخته شود.

شما خودتان در این وضعیت که مردم اقدام به تخلیه شهر کردند، چه تصمیمی گرفتید؟

در آن وضعیت چاره ای جز پناه بردن به کمپ ها نبود. چنان که اشاره کردم، در برخی از مناطق سیل زده اعم از لرستان یا خوزستان، عده ای از هموطنان، خطرات ماندن را به جان خریدند و حاضر به تخلیه محل نشدند اما وضعیت خانه و خانواده ما به گونه ای بود که لاجرم باید محل را ترک می کردیم. همسرم به دلیل بارداری نیاز به آرامش و دور ماندن از اضطراب و بحران را داشت و من متعهد بودم، مراقبت شدید از ایشان بعمل بیاورم. بعد از این که توانستم محل استقراری برای او فراهم کنم، پیگیر برخی از نیازها و مشکلات دیگر آشنایان و شهروندان شدم.

از عملیات های امداد رسانی بگویید، فعالیت های داوطلبانه ای که مردم انجام دادند و یا کارهایی که مراکز مختلف از جمله هلال احمر عهده دار شدند. مخصوصاً در شوش چنان که اشاره کردید جزو اولین مناطقی بود که تحت محاصره سیل درآمد وضعیت امداد رسانی به چه شکلی بود؟

عرض کردم در روزهای اول، همه به نحوی غافلگیر شده بودند. واقعاً اهالی شهر برای نجات جانشان تلاش می کردند. اتفاق دیگری که باعث شد امداد رسانی در منطقه ما با تأخیر همراه شود، تخریب جاده و زیر آب رفتن راههای مواصلاتی بود. یعنی کل شهر در محاصره سنگین سیلاب قرار گرفت.

یادم هست که پنجمین روز بحران بود که بخشی از مسیر های ارتباطی بازگشایی شد و بعد از آن بود که نیروهای هلال احمر و دیگر سازمانها تا حدی توانستند کمک هایشان را به شهر برسانند. در این مدت، اغلب جوانان و مردان شهر برای خلاص شدن مردم از محاصره و فشار سیل وارد میدان شدند و هر کدام از آنها واقعاً یک امدادگر شده بودند.

به نظرم این یک حرکت تاریخی بود و سالها باید درباره آن سخن گفت. کار مردم مثل یک حرکت زمان جنگ بود آنها برای یاری رساندن مخصوصاً به کودکان و افراد سالمند و خانواده های گرفتار سر از پا نمی شناختند. امیدوارم با این تجربه از همت و مردانگی زندگی اهالی شهر دوباره جان تازه بگیرد و بتوانند از زیر آوار مشکلات سیل یک ماه اخیر سر بالا بیاورند.

تا چه اندازه در جریان کارهای مجموعه بنیاد شهید و امور ایثارگران در امدادرسانی ها بودید، می خواهم به عنوان عضو این خانواده بزرگ در این باره مشاهدات و ارزیابی تان را بفرمایید؟

از طرف بنیاد شهید به منزل ما آمدند. هیأتی اعزامی ضمن آنکه جویای حال ما بود آسیب هایی که سیل بر منازل و لوازم زندگی خانواده ها وارد کرده بود، را بررسی می کرد.

این را من از نزدیک تجربه کردم که برای مردم آسیب دیده، حضور مسئولان و دستگاههای مختلف از نظر روحی بسیار مهم است. آنها مثل یک فرد مجروح می مانند که به شدت نیازمند آرامش و مراقبت است. به نظرم اثر کار مدیران بنیاد و سایر مسئولان از این نظر مهم است.

اکنون که قدری بحران فروکش کرده است و باید دستگاه های مختلف اقدامات جدی برای احیای زندگی و فعالیت مردم را آغاز کنند، شما براساس مشاهدات تان چه پیشنهادی دارید؟

به نظرم برای آنکه اوضاع عادی شود و چرخ زندگی به حرکت در بیاید، باید ضمن اسکان دادن مردم در منازل امن، بیش از هر چیز به فکر اشتغال مردم و در واقع کسب و کار آنها باشیم. اگر بیکاری که بحران سیل بوجود آورده، ادامه پیدا کند خطر افسردگی و عوارض دیگر وجود دارد. به طور مثال در خوزستان بویژه روستاهای اطراف که بالاترین صدمه را دیده اند، کشاورزی شغل اصلی مردم بود و متأسفانه سیل بسیاری از زمین ها را تخریب کرده است لذا یکی از فوری ترین اقدام ها این است که مسئولان با اعطای وام و رساندن تسهیلات آنها را به آغاز فعالیت جدید دلگرم و امیدوار کنند.

من با دیدن همت و اراده مردم در مقابله با سیلاب ها واقعاً به آینده امیدوار شدم. ای کاش می آمدید و از نزدیک اوضاع را می دید؛ مانند زمان جنگ، آنها تا آخرین توان خود از شهر و دیارشان مقابل حمله سیل دفاع کردند.

اما حفظ این امید و روحیه، بعد از این به عهده مسئولان و کسانی است که کار بازسازی شهر و منطقه را در دست می گیرند. به نظرم تا زمانی که خرابیها ساخته شود مسئولان باید مثل ایام جنگ به استان و شهرها رفت و آمد داشته باشند.

جناب الهایی چنان که واقف هستید برای مردم ایران، خوزستان به عنوان نماد مقاومت کشور مطرح است و ۸ سال تمام، این منطقه سپر دفاعی مردم و کشور ایران مقابل دشمن متجاوز بود. می خواهم در پایان گفت و گو از این زاویه هم به شرایط خوزستان در آزمون سخت سیل نگاهی بیندازید.

درست است مشکلات و اتفاقات بزرگ در تاریخ منطقه، مردم خوزستان را آبدیده کرده است. در جریان هستید که ما در این چند سال هم با حوادث طبیعی خسارت بار مثل ریزگرد و آلودگی هوا، یا کمبود آب و برق به شدت روبرو بودیم اما همه این بحران ها را یکی پس از دیگری گذراندیم.

ما روز هایی را گذراندیم که واقعاً آب آشامیدنی به سختی پیدا می شد یا آسمان شهر چنان از گرد و غبار پوشیده می شد که نمی توانستیم نفس بکشیم. بنابراین خوزستانی ها این سختی هارا از سرگذرانده اند. یقیناً این بحران و سیل هم می گذرد و باز هم مردم این شهر می مانند و خاک شان.

امیدوارم سیل اخیر در عمل به منشأ یک حرکت جدید منجر شود و ما بعد از ترمیم خرابی ها به روزهای سرسبزی و خرمی برسیم.

برچسب‌ها